کد مطلب:88703 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:231
ای برادرم تو از زمانهای پیش نسبت به من و مردمان با ایمان، خیرخواه مهربان و دلسوز بودی و راهنمائی نمودی به رضای خداوندی كه غیر از او خدائی نمی باشد و به غیر از فضل و رحمت و منت بزرگ او چیزی نیست و جز او كسی نیست، كه انسان را از غضب وی باز دارد! بنابراین آمرزش عمومی و رحمت با وسعت خداوند را از برای خود و خویشان و غیر خویشان و برای جمعیت مسلمانان مسئلت دارم! [صفحه 586] ای برادر، من از آنچه نوشته و بیان كرده بودی در مورد حركت و غربت و تبعید خویش با اطلاع شدم! به خدا سوگند ای برادر مصیبتها و ناراحتیهایی كه به تو وارد شده است بر من بسیار گران تمام شد! و اگر امكان داشت كه آنها با پول برطرف گردد، من با كمال میل حاضر بودم مال خود را در این راه خرج كنم تا خداوند مصیبتهای شما را برطرف نماید...» تا این كه می نویسد: «ای برادر بر آنچه از دست تو رفته است تاسف نخور و در مقابل مصیبتهائی كه به تو وارد شده است اندوهگین مباش و آنها را برای خود خیر و خوبی بدان و در انتظار پاداش نیك خداوند باش! ای برادر! من مرگ را از برای خود و تو بهترین اندرزگو می دانم، برای این كه فتنه هائی بر ما سایه افكنده كه همانند پاره های شب تاریك روی هم انباشته شده و همه را در كام خود فرو برده است! شمشیرها در این آشوبها ظاهر گشته و مرگها در آن می رسد، هر كس بر آنها آگاه شود- و از آنها انتقاد نماید- و در آنها داخل شود و حركتی داشته باشد- كه با آنها مبارزه كند- كشته می گردد! این فتنه ها و نكبتها تمام جمعیتها و قبائل عرب را فرا گرفته است، در این زمان هر كس ستمگرتر باشد، عزیزتر است و هر كس پرهیزگارتر باشد، ذلیل تر می باشد، خداوند ما و تو را از شر زمانه ای كه مردمش چنین هستند حفظ كند! من در هر حال و هر وقت از دعا خودداری نمی كنم، چه، خداوندی كه وعده ی او خلاف نمی شود می فرماید: «مرا بخوانید تا برای شما اجابت كنم، آنانكه از عبادت من تكبر می نمایند به زودی وارد دوزخ خواهند شد».[1]. پناه می برم به خدا از این كه از عبادت او تكبر نمائیم و از اطاعت او روگردان [صفحه 587] باشیم، خدا را به رحمت او سوگند می دهم، كه به زودی من و تو را از این بلاها نجات دهد و سعادتمند گرداند، والسلام علیكم».[2]. آری پرهیزگاران واقعی زندگی تلخ خود را با صبر شیرین می كنند و با واگذاری انتقام به خداوند به آن آرامش می بخشند. مرحوم الهی، در ذیل این فراز (و ان بغی علیه صبر حتی یكون الله هو الذی ینتقم له) چنین گوید: شكیبد گر ز مردم بینداستم كه چون قهرش ستمگر را زبون كرد ستمگر را به كیفر دست بندد جهان دارالمجاز است هشدار بترس از برق آه بی گناهی رقیب ار جور كرد ای جان صبوری جفا بینی وفا كن ایزدی هست دو گونه است این سخن هشدار و بنیوش ستم بر شخص اگر رفت از ستمكار و گر بر خلقی آن جور افكند تیر كه بخشایش ستم بر دیگران را ستمگر را قوی سر پنجه كردن [صفحه 589]
«بنام خدا، نامه ی تو كه در آن مرا بیم داده بودی و از عواقب خویش ترسانده و به مواظبت به جان خود تاكید كرده بودی، به من رسید!
كه خواهد داد او سلطان عالم
بساطش همچو گردون سرنگون كرد
كه بروی ابر گرید برق خندد
چو گردون زیر دستان را میازار
كه سوزد آهی از مه تا به ماهی
كه شد بیداد را كیفر ضروری
كه گر از پا در افتی گیردت دست
یكی گوهر بر از گنجینه ی هوش
روا باشد كه بگذارد به دادار
دلیری شخص را بایست چون شیر
قوی پنجه كند استمگران را
ضعیفان را بود دل رنجه كردن
صفحه 586، 587، 589.